• وبلاگ : جوانان منتظر المهدي زاهدشهر
  • يادداشت : شهداي زاهدشهر
  • نظرات : 1 خصوصي ، 33 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    با سلام بنده هم پيشاپيش فراق يار ، رهبر عزيزمون محضر اقاامام زمان و تمامي دوستداران ولايت و رهبري رو تسليت ميگم

    با تشكر از حضورتون در وبلاگم

    موفق باشيد

    يا علي

    سلام

    گام نهادن در راه شهدا لياقت ميخواهد كه گمانم شما داريد كه نهاده ايد و يقينا اين گونه است

    بسيار وب زيبايي داريد از شهدا بخواهيد زيباترش كنند

    مهدي دوستدار شما

    عبداله بن حسن بن علي عليهاالسلام با سناد خود از پدر و جدش روايت نموده که چون ابوبکر بدستياري همکارانش دست عمال فاطمه زهرا سلام الله عليها را از فدک کوتاه نمود و بزهراي اطهر گزارش رسيد فاطمه (( مقنعه و خمار )) سر انداز بر سر پيچيده و چادر بسر انداخت و لباس دادخواهي پوشيد و با فرزندان خود و زنان اقارب و بني هاشم و قريش و بسياري ديگر از خدمتگذاران و زنان صحابه بطرف مسجد رسول الله حرکت نمود
    نظارگمان ميکردند پيغمبر است گام بر ميدارد تا وارد مسجد شد.

    ابوبکر در ميان مهاجر و انصار نشسته بود- بي درنگ پرده بين مردان و زنان را کشيدند فاطمه زهرا نخستين باري بود که پس از پدر قدم بمسجد ميگذاشت- جمعيت انبوه باحترام او ازدحام را شکافته و راهي باز نمودند و گذر گاهش را هموار ساختند
    فاطمه زهرا با اندوه فراوان بطرف قبر پدر رفت نشست و اشک فرو ريخت و صداي ناله سوزناک او بلند شد که همه را بگريه در آورد و ضجه زنان و مردان لرزه بر اندام همه انداخت
    زهراي اطهر لحظه اي آرام شد پس از آن از جاي برخاست و لب بسخن گشود حمد و ثنا گفت اما فرياد و شيون زن و مرد تا سه بار رشته سخن و خطابه او را کوتاه کرد و بامواج ضجه و نعره و جزع و فرع سپرد- دختر پيغمبر با ولايت مطلقه خود امر به سکوت داد نفس ها در سينه ها حبس شد و فرصت مناسبي براي سخنراني ايجاد فرمود آنگاه به خطبه مهيج خود شروع فرمود
    دختر والاتبار رسول خدا در ميان، هيجان مردم بحمدو ثناي پروردگار عالميان آغاز سخن فرمود و درود و تحيت فراوان بر پدرش رسول خدا فرستاد مردم بشنيدن نام (( محمد ص )) باز شيون آغاز نمودند و جزع و فرع از نو گرفتند فاطمه لحظه اي ساکت ماند تا شراره آتش فرقت دلها فرو نشست آنگاه بخطبه شروع فرمود و چنين گفت
    بقيه خطبه رو قدم روي چشم ما بزاريد

    سلام

    اقا من شرمنده كه دير به دير به سرورم سر ميزنم
    انشالله موفق باشي

    ياعلي

    سلام دوستان عزيز

    منم فرا رسيدن ايام فاطميه و رحلت امام عزيزمون رو به همه عاشقان تسليت ميگم .

    بگذار تا بگريم چون ابر در بهاران .

    به روزم با انتظار شيرين .

    يا علي .

    سلام

    تاريخ امام خميني را هرگز به فراموشي نخواهد سپرد

    ياد و خاطره امام خميني درقلب هاي مردم ايران جاويدان است

    يا حق

    بنام خدا

    سلام عليکم

    پيشاپيش فرا رسيدن ايام فاطميه،شهادت صديقه طاهره حضرت فاطمه زهرا س

    را خدمت شما بزرگوار تسليت ميگويم

    @@@@@@@@@@

    @@@@@@@@@

    @@@@@@@@

    @@@@@@@

    @@@@@@

    @@@@@

    @@@@

    @@@

    @@

    @

    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    @@@@@ السلام عليک يا فاطمه الزهرا س @@@@@

    @@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

    شهرپيغمبر پر از بيداد شد .....آسمان لبريز از فرياد شد

    نخل ها بر سينه و سر مي زدند .....طائران عرش پرپر مي زدند

    چشم جبريل امين مبهوت بود.....غرق ماتم عالم لاهوت بود

    کينه توزي را عجب آموختند.....قلب مادر را به طفلش دوختند

    آن در و ديوار گلگون گشت ،واي.....فرق حيدر(ع) غرق در خون گشت،واي

    ضرب سيلي ديده اي را تار کرد .....مجتبي (ع) با زهرف آن افطار کرد

    باغلاف تيغ ،بازويي شکست.....شمر،روي سينه مولا نشست

    روي مه را ،جوهر نيلي زدند.....دختري در کربلا سيلي زدند

    در بيت وحي را افروختند.....خيمه اهل حرم را سوختند

    از دل زهرا(س) برون شد بوي عود.....بوي ياس و آتش و اسپند و دود

    ميخ در ، پهلوي محسن را دريد.....تير شد ، بر حنجر اصغر رسيد

    غروب جمعه بوي سمات ميدهد. بوي غربت. و آهنگي شبيه آهنگ تنهائي دارد. غروب روز جمعه، کوههاي سر به فلک کشيده ... سکوت و تنهائي ... آسماني صاف . و سرخي شاعرانه در سمت مغرب ... چه سريال زيبائي، که راويش زوزه باد است، انهم باد گرم و سوزان تابستاني.
    خداوندا ! چقدر تو زيبائي و چه قدر زيبائي آفريدي و حتي غصه ها را هم. اشک ها و چشم هاي اشک باريده و خنده هاي تلخ فراق را هم . و اي کاش مي شد،لحظه ها را به اسارت کشيد و لحظه هاي اينچنين را به نظاره نشست، که در اين صورت ديگر بهشت چيست در برابر لحظه هاي خلوت؟ ولي شيريني همه اين غصه ها وقتي به کمال مي رسد که به وصال ختم شود و انجامش ديدار باشد.
    آري، مزه شيرين دوري، اميد ظهور است و انتظار. چرا که
    خواهد آمد اي دل ديوانه ام ـــــــــــــــ او که نامش با لبانم آشناست
    من گل نرگس برايش چيده ام ـــــــــــ خواهد آمد، باورم کن، باوفاست
    و در پايان:
    خداوندا ! در اين وانفسا ما را جدا کن و عشق را در قلب ما بجوشان و صبر و استقامت را توشه راهمان گردان، تا از رهنوردان عقب نمانيم. خداوندا! آنها را که انتخاب کرده اي، سوي تو آمدند تا در کنار امامشان، مهمان تو باشند، به ما هم توفيق زيارت بده که تو بر همه کار توانائي . آمين
    (ياحق)

    سلام .مگه همين لوگو چشه؟ خداييش همه دنيا بگردي چشماي به اين خوشگلي پيدا نمي كني.

    نمايش تصوير در وضيعت عادي

    سلام

    امرتون مطاع شد و ما آمديم

    مطلب بسيار كامل و جالبي بود....

    ولي يه نصيحت از روي تجربه:

    مطالبتون رو كوتاه تر بنويسين

    من هميشه وقتي مطالبم كوتاهه پر بيننده تر ميشم

    حداقل ميخوننش...

    ما هم اومديم اينجا كه خونده بشيم ديگه

    البته اين يه انتقال تجربه بود ...

    به عنوان يه خواهر

    به من سر بزنيد

    لوگوي وبلاگم تغيير كرده

    نظر بديد

    يا علي...

    شب است و ياد تو مرا پر از بهانه مي كند

    فضاي سرد خانه را پر از ترانه مي كند

    صداي پاي عابري به گوش كوچه مي رسد

    و اشتياق ديدنت مرا روانه مي كند

    اللهم عجل لوليك الفرج

    ياعلي

    سلام.

    ممنون كه سر زديد...

    اقدام جالبي بود كه اسامي شهداي شهرتون رو نوشتيد و ازشون ياد كرديد.

    موفق باشيد

    يا علي

    سلام

    ممنون از اينكه خبرم كردين

    نخوندم ولي حتما ميخونمش

    روحشان شاد

    موفق باشي

    ياعلي

    سلام من هم سالروز اين واقعه عظيم رو به شما تبريک ميگم وبه گفته امام خميني خرمشهر را خدا آزاد کرد.در ضمن من بروزم.خوشحال مي شم سري بزنيد.

    سلام

    سالروز آزاد سازي خرمشهر بر شما مبارك

    يا حق

     <      1   2   3      >